جلال جلاليزاده از چهرههاي شناختهشده اصلاحطلبان در ميان اهالي كردستان بهشمار ميرود. وي در مجلس ششم توانست اعتماد مردم سنندج را جلب كند و به مجلس راه يابد. وي تنها اهل سنت عضو شوراي مركزي در جبهه مشاركت بود و هماكنون نيز عضو شوراي مركزي اتحادملت است. شايد همين كارنامه سياسي وي باشد كه اعضاي ستاد مركزي رييسجمهور در انتخاب پيشين را مجاب كرد كه او را بهعنوان رييس ستاد روحاني در استان كردستان انتخاب كنند. اعتماد آنها به جلاليزاده نيز در نهايت به سودشان تمام شد و مردم كردستان با 73 درصد، ركوردار بيشترين درصد راي به روحاني شدند. اما امروز نسبت به رويكردهاي روحاني انتقاد دارد و معتقد است كه بعد از پيروزي در انتخابات به وعدههايش عمل نكردهاست.براي بررسي وضعيت كشور و رويدادهايي كه در همسايگي ايران رخ داده است با وي گفتوگو كردهايم كه در ادامه آن را ميخوانيد. چه شد كه وارد عرصه سياست شديد؟ خانواده ما سياسي بودند. پدر و برادر مرحومم توجه خاصي به مسائل سياسي داشتند و زمينه ورود بنده به عرصه سياست در خانه بهوجود آمد. در دوران كودكي راديوهاي خارجي ضد رژيم را گوش ميدادم و از اخبار ايران و جهان مطلع ميشدم. صداي راديوهاي عربي و كردي در خانه ما هميشه شنيده ميشد. بين اعضا خانواده يا پدر و دوستانش كه به خانه ميآمدند، بحث سياسي همواره جريان داشت. همين بستر سبب شد كه بنده به سياست علاقهمند شوم. راديو بيبيسي را تا همين چندسال پيش هميشه گوش ميدادم، برخلاف راديو مسكو كه هيچ علاقهاي به آن نداشتم. فضاي مجلس ششم كه اولين حضور جدي شما در عرصه سياست محسوب ميشود، چگونه بود؟ درمجالس چهارم و پنجم، فضاي سياسي كشور باز نبود اما با پيروزي جريان اصلاحات، فضاي سياسي و اجتماعي كمي بازتر شد و رد صلاحيتها با سختگيري كمتري صورت ميگرفت. فضاي مجلس ششم، مناسب بود و شرايط براي پيگيري مطالبات مردم فراهم شد. نمايندگان آن دوره بيشتر ديدگاه اصلاحطلبي داشتند و رسانهها و مطبوعات نيز با آزادي بيشتري فعاليت ميكردند. با فراهمشدن بستر گفتمان، نمايندگان نيز راحتتر در برابر مسائل و معضلات كشور اظهارنظر ميكردند و پيگير مطالبات مردم در قوه مقننه بودند. در تصويب برخي طرحها از جمله مصوبههاي مربوط به مطبوعات سعيشده بود كه فضا براي كار تسهيل شود. در اين شرايط همت نمايندگان براي رشد و توسعه كشور معطوف شدهبود و بهطوركل، بستر مساعدي بر فضاي سياسي حكمفرما شدهبود. كارآمدترين مجلس در اين 10دورهاي كه از ابتداي انقلاب ميگذرد، كدام بودهاست؟ هر مجلسي فضاي متفاوتي با ساير مجالس دارد. ميگويند شرف المكان بالمكين، يعني شأن و اعتبار مجلس را نمايندگان تعيين مي كنند. وقتي افراد شايسته، متخصص و تحصيلكرده از رقابت حذف نشوند، بيشك با مجلس توانمند و كارآمدي روبهرو خواهيمشد. هر زماني كه فضاي سياسي باز شد، ما با مجلس موثري روبهرو بوديم. مجلس دوراول را نگاه كنيد و ببينيد از همه طيفها از احزاب تا روحانيت در مجلس نماينده داشتند. مجلس ششم نيز كه فضا آزاد شد نمايندگاني متخصص و تحصيلكرده وارد مجلس شدند. اما هرزماني كه فضا بسته بود نقش مجلس در ايفاي مسئوليت خود كمرنگتر شد. قانونهاي مربوط به احزاب، صادرات، توسعه اقتصادي و حتي آموزش وپرورش در مجلس ششم با جديت بيشتري دنبال ميشد. نمايندهاي كه متوجه اين نكته شود كه بيان هر نظري در مورد مشكلات كشور به ردصلاحيتش در دوره بعد منجر ميشود خودبه خود دچار خودسانسوري خواهدشد. كميته نظارت برنمايندگان چه معنايي دارد؟ نماينده بايد مصونيت داشتهباشد و بتواند در قبال مسائل آزادانه اظهارنظر كند. در چنين شرايطي ميتوانيم اظهارنظر كنيم كه كدام مجلس كارآمدتر از سايران بودهاست. نتايج و آثار مجلسي كه براي جامعه بيشتر باشد، نمره بالاتري ميگيرد و در نتيجه كارآمدتر از ساير مجالس خواهد بود. مصوبههاي مجالس درباره معضلات اجتماعي و ... بهترين كارنامه براي يك مجلس است. اما اگر بخواهم مجلسي را نام ببرم به نظرم، مجالس اول، دوم و ششم بهترتيب از كارآمدترينها در اين 40سال بودهاند. به نظر شما چه اتفاقي موجب انشقاق و در نتيجه شكست اصلاحطلبان در سال 84 شد؟ انحصارطلبي، منيت، عدم پايبندي به فعاليتهاي تشكيلاتي ، تشديد اختلاف ديدگاه بين اصلاحطلبان و بيتوجهي و عدم دخالت رييس دولت اصلاحات از جمله عوامل اين شكست بوده است. در زماني كه مرحوم هاشمي و مهدي كروبي بودند نبايد معين و مهرعليزاده وارد عرصه انتخابات ميشدند يا حتي مشاركت نبايد جلوي كروبي ميايستاد و از آن مهمتر كروبي و هاشمي نبايد بهعنوان رقيب رودرروي يكديگر قرار ميگرفتند؛ اين تجربه تلخي براي اصلاحطلبان بود. كسانيكه وزن لازم براي رياستجمهوري را نداشتند، آمدند و راي نامزد ديگر را شكستند و موجب اختلاف در سطح جامعه شدند و همين اشتباهات كشور را با هشت سال ركود و مصايب روبهرو كرد. عدم پايبندي به روح اصلاحطلبي و عدم توجه به منافع و مطالبات مردم به بدنه اصلاحات ضربه وارد كرد. در آن زمان رقيب را دست كم نگرفتند؟ يكي از ضعف ها اين بود كه روي قدرت رقيب حساب نكردند. هيچ زماني نبايد رقيب را بيارزش و ضعيف تلقي كرد. آنها فكر ميكردند كه رقيب جايگاه اجتماعي ندارد درحالي كه جناح مقابل با عقبه و تشكيلات خاصي وارد عرصه شدهبود و اين طرف قضيه اختلاف تشديد و آرا نيز شكسته شدهبود و كار به جايي رسيد كه در نهايت شكست نصيب اصلاحات شد. در آن هشت سال، شما بهعنوان عضوهيات علمي مورد سختگيري و حتي تهديد به اخراج قرار نگرفتيد؟ خير، در مورد دانشگاه با بنده هيچ برخوردي صورت نگرفت و از اين جهت از مسئولان وزارت علوم و دانشگاه راضي هستم.

نظرات